مطهری های صدا و سیمای ما!
سریال تلویزیونی مدرسه ی ما داستان های طنز پسر بچه های راهنمایی و معلمان انها را بیان میکند.همه ی فرهنگیان روز معلم نه تنها از این سریال بلکه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انتظار دو چندانی دارند نه اینکه برای جذاب تر نشان دادن پیام های
بازرگانی پاسداشت روز معلم را تیتر جنجالهای تبلیغاتیشان کنند،برعکس روز های پزشک و پرستار و پاسدارو... که فداکاری ها را به تصویر میکشند برای معلمین همیشه در همه ی مباحث کمی حقوقشان را مطرح میکنند.
جریان از این قرار است بعد از هدیه دادن به پدر و مادر به مناسبت روز معلم تلویزیون را روشن کردم تا عملکرد صدا و سیما را در این باره محک بزنم که این سریال تلویزیونی طبق معمول عصرها، در حال پخش بود.
سکانس اول سریال :داخل ماشین مدل بالا پدر و پسر در حال صحبت در مورد مشاغل مختلف بودند که پسر معلم حرفه و فن خود را در حال مسافر کشی دید!!!و خجالت کشید،چهره اش را پوشاند تا مبادا معلمش او را ببیند،پدر هم که متوجه ماجرا شد به او گفت که با این
حقوق آنها نمیتوانند زندگی کنند و مجبورند به این کارها روی بیاورند!!!
سکانس دوم:پسر داخل طلا فروشی برای تولد مادرش یک سکه طلا هدیه خرید.
سکانس سوم:پسر به عنوان یک فرد ناشناس همان سکه تولد مادر را داخل یک پاکت و بعد در حیاط مدرسه گذاشت.بچه های مدرسه آن را پیدا کردند و به دفتر مدرسه تحویل دادند.
سکانس چهارم:معلم عصبی را نشان میدهد که از این عملکرد دانش آموزش ناراحت است چون این هدیه را توهین به خودش تلقی میکند و از مدیر و معاون مدرسه درخواست میکند که شخص مورد نظر را پیدا کنند.
سکانس چهارم:معاون مدرسه در برنامه صبحگاه توضیح می دهد که بهترین هدیه برای معلمین نمره ی خوب است و نباید هدیه گران قیمت برایشان بیاورید ،آنطرف در دفتر مدرسه،معلمینی را نشان می دهد که به حرفهای آقای معاون اعتراض میکنند که چرا به بچه ها
گفت هدیه نیاورند .
سکانس پنجم:تلویزیون خانه توسط پدراز فرط ناراحتی خاموش می شود.
و این می شود نتیجه تقدیر و تشکر صدا و سیما از فرهنگیان!!!!